معنی گڑھے والا - جستجوی لغت در جدول جو
گڑھے والا
پسمنده، حفره دار
پَسمَندِه، حُفرِه دار
دیکشنری اردو به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گرنے والا
در حال فروپاشی، افتادن، سقوط آزاد
دَر حالِ فُروپاشی، اُفتادَن، سُقوطِ آزاد
دیکشنری اردو به فارسی
مڑنے والا
شکستی، چرخاندن
شِکَستی، چَرخاندَن
دیکشنری اردو به فارسی